news2020



یکی از بزرگترین شکایات مطرح شده در مورد Avengers: Infinity War وقتی در بهار سال 20 به وجود آمد ، فقدان آشکار سهام در داستان بود. این فیلم با پایان یافتن نیمی از زندگی در جهان به گرد و غبار کاهش یافت زیرا تانوس پیروزی را جشن گرفت و انتقامجویان زخمهای خود را لیسیدند ، اما منتقدین هنوز گریه می کردند. چگونه ، در یک حق رای دادن پر از سکانس های بی پایان ، چگونه انتظار می رفتیم باور کنیم که این واقعاً تأثیر عاطفی ملموس خواهد داشت؟ چگونه می توان بازپرداخت پایدار را در یک مگا فرانسوی ایجاد کرد که با طراحی ، همیشه در جستجوی داستان بعدی باشد؟

انتقام جویان: Endgame جواب این انتقادات و نگرانی ها به بهترین شکل ممکن است. فیلم پایانی در آنچه که استودیوی مارول لقب "Infinity Saga" داده است ، "Endgame مانند جنگ بینهایت است به این دلیل که یک قطعه گروه گسترده با سرنوشت جهان در معرض خطر است ، اما پس از آن ، این دو فیلم از چندین روش قدرتمند متفاوت می شوند. Endgame یک چیز مطمئنی در گیشه بود ، اما این باعث نمی شد تیم از پشت خطرات احتمالی خود ، از جمله صحنه مرگ زودهنگام ، پرش سریع زمان ، و البته یک حرکت موقتی که باعث می شود خطرات لازم برای جلوگیری از این کار را نداشته باشد ، به وجود آورد. تعداد زیادی فیلم این یک چرخش برای نرده ها با بازپرداخت گسترده است که نه تنها فیلم سه ساعته بلکه کل دهه گذشته فیلم سازی در مارول را در بر می گیرد.

توصیه شده
بعدی
کم ارزش ترین فیلم های اکشن از دهه گذشته
صحنه از اتاق سبز
توسط پاتریک فیلیپس / ژوئن 2019 12:15 EDT / بروزرسانی شده: 15 آگوست 2019 ساعت 8:44 بعد از ظهر EDT

اگر تاریخ چیزی در مورد صنعت سرگرمی به ما یاد داده است ، این است که به محض اینکه چیزی را پیدا کردند که با مخاطبان انبوه ارتباط برقرار کند ، این شرط ایمن است که گفت صنعت تا زمانی که گاوهای ضرب المثل به خانه بیایند ، بازار را با کرایه copycat سیل می کنند. به نظر می رسد طی یک دهه گذشته ، این امر به ویژه در هالیوود صادق بوده است. اگر شما به این امر اعتقاد ندارید ، ما به شما توصیه می کنیم که بخاطر شروع MCU ، به برنامه های پخش برای هر استودیوی بزرگ فیلم نگاهی بیندازید.

بله ، از آنجا که MCU فعالیت های قدرتمند خود را برای تسلط بر بوکس آفیس آغاز کرده است ، رقبای آنها تب و تاب داشته اند تا بتوانند با موفقیت غیرقابل تحمل آن که بیشترین حق رای دادن به حق رای دنیا را برآورده می کند ، پیروز شوند. متأسفانه ، آنها هرچقدر که موفق شده اند شکست خورده اند. خبر خوب این است که برای هر قطعه بمباران فراموش نشدنی که در طول یک دهه گذشته به وجود آمده و از بین رفته است ، یک جریان مداوم از تلنگرهای فعال ستاره ای زیر رادار وجود دارد که به سینماها و سکوهای پخش می شود. گرچه فیلم های موجود در این لیست از نظر مقیاس و تأثیر بودجه بزرگ ممکن است با همتایان بلوک هایشان مطابقت نداشته باشند ، اما هنوز هم سهم خود را از دعواهای برش دهنده استخوان ، تعقیب و گریز از ناحیه سفید ، و انفجار خونین مدیریت می کنند. در اینجا عکسهای ما برای کم ارزش ترین فیلم های اکشن دهه گذشته ارائه شده است.



رایان رینولدز در Deadpool


به یادماندنی ترین فیلم ها در هر زیرمجموعه بلاکچین ، اغلب مواردی هستند که در بعضی از مواقع در مسیر رسیدن به صفحه نمایش ، مانند ایده های سوال برانگیز به نظر می رسند ، و در دهه 2010 ، شاید هیچ آواتار بهتری برای آن احساس از Deadpool وجود نداشته باشد. این فیلم مشهور سالها به عنوان توسعه ستاره به عنوان Ryan Ryan رینولدز لابی برای یک کمدی ابرقهرمان با درجه R که دیوار چهارم را می شکند و همه چیز را از فیلم های X-Men گرفته تا Green Lantern مسخره می کند ، لابد به سر برد. اینترنت را که سرانجام مدیران استودیو به آن اشاره کردند.


حتی پس از آنکه سرانجام سبز شد ، سؤالات توانایی Deadpool در اجرای سبک متا را برای تمام طول یک فیلم بلند محاصره کرد. وقتی فیلم سرانجام رسید ، تمام این سؤالات را استراحت کرد. این فیلم یک پدیده تمام عیار بود که به واسطه شوخی یک دقیقه ای جوک رایان رینولدز در نقش عنوان به کارگردانی شد. این امر ثابت كرد اشتهای زیادی برای کرایه ابرقهرمانی با درجه R بیشتر وجود دارد و صحنه را برای نوعی حق رای دادن فراهم می كند كه حتی Marvel Studios در آن زمان كوششی نكرده بود. به علاوه ، این فیلم فقط یک انفجار از ابتدا تا انتها است.


لوگان از یک شخصیت کلاسیک خداحافظی کرد

هیو جکمن در لوگان


هیو جکمن نزدیک به 20 سال تا وقتی تصمیم گرفت Logan پرده خود را به عنوان کاراکتر درآورد ، چنگال های Wolverine را پوشیده بود ، و این باعث افزایش مخاطرات در آن زمان شد که بعنوان یک حق رای دادن به یک فیلم دست دوم یا خانم مشهور شد. . فیلم های X-Men با زمان جکمن و کارگردان جیمز مانگولد شروع به کار روی فیلم آخر خود کردند و این ناهمواری به ویژه در فیلم های ولورین جکمن که قبلاً در آن بازی می کرد ، از قبل به نمایش درآمده بود. واضح بود که لوگان چیز خاصی بود.


تلاش نهایی Wolverine جکمن می توانست یک افتخارآمیز در یک فیلم عظیم دیگر X-Men یا نوعی فیلم prequel باشد که به فاکس اجازه بازی با شخصیت های جانبی حتی بیشتر را می داد. در عوض ، او و مانگولد مطمئن شدند كه شخصیت در یك بازیگر آینده نگر ، ابرقهرمان غربی ، سنگین با معنا و عمل تلخ ، شخصیتی مانند اسلحه قدیمی را پشت سر می گذارد. از سکانس افتتاحیه گرفته تا عمل نهایی دلچسب ، لوگان نوعی شاهکاری است که هر بازیگر فرنچایز امیدوار است در آن بازی کند.


زن شگفت انگیز به دایانا داد

گال گادوت در زن شگفت انگیز


در زمان ورود Wonder Woman به سینماها ، تقریباً چهار دهه از اولین فیلم بزرگ سوپرمن و تقریباً سه دهه از زمان بتمن گذشته بود. این فیلم می توانست به سختی قابل قبول و متناسب با اقتباس باشد و هنوز هم می توانست توجه خاصی را به این دلیل ایجاد کند که بخاطر آنکه زمان خوبی بود که شاهزاده خانم آمازونیایی از DC Comics Universe بخواهد صفحه نمایش بزرگ خود را بدست آورد.


درعوض ، کارگردان پتی جنکینز و ستاره گال گادوت فیلمی پویا ، گرم و آتشین را به ما دادند که از دوران کودکی دایانا در Themyscira تا معرفی او با دنیای مردان و سرانجام اولین نبرد بزرگ او در بین فانی ها دنبال شد. این فیلم با سکانسهای فوراً به یادماندنی ، از نبرد "سرزمین هیچ کس" که محور آن به دیانا و بحث آرام استیو ترور در مورد تبدیل شده است ، بسته بندی شده است. و در مورد بازیگران حامی - به رهبری یک کریس پین پوچ و بی نظیر جذاب - آنها از بقیه مراقبت می کنند. حتی اکنون ، Wonder Woman هنوز هم به عنوان بهترین فیلم DC Extended Universe ایستاده است.


ثور: راگناروک زندگی جدید و عجیب ای را به MCU بخشید

ثور: راگناروک


بعد از اینكه Guardians of Galaxy با هم همراه شدند و ثابت كردند كه Marvel Studios نمی ترسد کمی عجیب به نظر برسد ، به نظر می رسد حداقل یكی از قهرمانان در حال حاضر تأسیس شده از franchise ناشی از تزریق عجیب اضافی باشد. خوشبختانه برای همه ما ، قهرمانی که این تزریق را به دست آورد ثور بود ، و کسی که این تزریق را انجام می داد Taika Waititi بزرگ بود.


ثور: راگناروک به خدای رعد و برق نوع سبقت های علمی تخیلی بی حد و حصر را که اغلب اوقات در ماجراهای کمیک خود داشت ، داد ، با یک دوز اضافی کمدی اضافه شد تا جایگاه خود را در بین ادمهای دوست داشتنی ترین و بی هدف در دنیای سینمایی مارول برجسته کند. تمبر تصویری ویتیتی ، از مجموعه های رنگی روشن تا سفینه های فضایی عجیب و غریب ، در کل فیلم وجود دارد ، اما بلند کردن سنگین واقعی توسط یک بازیگر باشکوه با هدایت کریس همسورث در عنوان ، مارک روفالو در نقش بروس بانر ، تسا تامپسون به عنوان والکییری انجام می شود. و البته تام هیدلستون در نقش لوکی. Ragnarok یک تمرین است که به ما یادآوری می کند که حتی تثبیت شده ترین قهرمانان حق رای دادن هم اکنون و پس از آن شایسته است که با شور و هیجان متلاشی شوند. نتیجه این لرزش شاید پربازدیدترین فیلم سرگرم کننده در حال حاضر است ، فیلمی که MCU را به سمت بهتر تغییر داده است.





وارد جهان سینمایی مارول شد و The Dark Knight برای مدتی کوتاه به بزرگترین فیلم سیاره زمین تبدیل شد. از آن زمان تاکنون ، ما در دنیای فزاینده ای از فیلم سینمایی ابرقهرمانان زندگی می کردیم ، به این معنی که اگر شما عاشق دیدن کیپ و جوراب شلواری در صفحه بزرگ هستید ، سال های 2010 بسیار سرگرم کننده بود.


دهه گذشته ده ها داستان ابرقهرمانی جدید با آن به ارمغان آورده است ، از تقریباً دو دهمین نسخه از MCU تا تلاش های خود DC برای راه اندازی یک جهان ، و همچنین فیلم های کوچکتر در بین. ما شاهد اختراعات ، راه اندازی مجدد ، بازنگری ها ، و تعدادی از داستان های جدید هستیم که از تصوراتی مشتاق به سرمایه گذاری در یک بازار هستند که به نظر نمی رسد به اندازه کافی از ابرقدرت ها سرچشمه بگیرند.


از این تعداد بسیاری ، بسیاری از اکتشافات ابرقهرمانی ، هرچند ، فقط تعداد کمی از بهترین ها قابل شمارش است و هرچه به سال های 2010 نگاه می کنیم ، زمان آن رسیده که کرم محصول را خرد کنیم. در اینجا بهترین فیلم های ابرقهرمانی یک دهه اخیر به منظور انتشار آنها وجود دارد.


انتقامجویان فیلم عالی تیمی بود

اسکارلت جوهانسون ، کریس همسورث ، کریس ایوانز ، مارک روفالو ، جرمی رنر ، رابرت داونی جونیور در فیلم The Avengers


از لحظه ای که نیک فیوری در پایان مرد آهنی کلمات "ابتکار انتقامجویان" را بیان کرد ، در زمانی که همه می دانستند پس از اعتبار فیلم های مارول بمانند ، طرفداران ابرقهرمانی در همه جا منتظر لحظه ای بودند که این کلمات شکل بگیرد. . به نوعی ، حتی هنگامی که اعلامیه های بازیگران اعلام شد و ماجراهای قهرمان انفرادی دیگر منتشر شد ، بخشی از همه ما وجود داشت که هنوز کاملاً باور نمی کردیم. حتی بعد از اولین تریلر ، The Avengers هنوز چیزی را از رؤیا احساس می کرد ، چیزی که حتی اگر واقعی هم نباشد نمی تواند کار کند.


سپس فیلم وارد شد و نه تنها واقعی بود بلکه یک انفجار مطلق بود. انتقامجویان مطمئناً فیلم کاملی نیستند ، اما آنهایی که وقتی در بهار سال 2012 افتتاح شدند در آنجا حضور داشتند ، اما هنوز هم می توانند حس ترس و وحشت خالص را به یاد بیاورند که این فیلم صرفاً از موجود و موجود به همان اندازه که کاملاً شکل گرفته و محکم است الهام گرفته است. کیفیت ویژه ای اعجاب انگیز برای آن تیمی خاص وجود دارد ، که توسط شوخی و قلب توسط نویسنده / کارگردان Joss Wedon ساخته شده است ، و این باعث می شود احساس جادویی شود. فیلم های انتقام جویان یک زبان فرهنگ پاپ هستند که هم اکنون خودشان هستند ، اما در آن زمان تصور کردن چیزی شبیه به این خیلی سخت بود دشوار بود. اینکه هنوز تقریباً یک دهه بعد کار می کند ، اثبات این است که The Avengers نوع خاصی از رعد و برق در یک بطری بود.


Dark Knight Rises فیلم های ابرقهرمانی را به ارتفاعات اپرا برد

کریستین بیل در فیلم The Dark Knight ظهور می کند


معدود فیلم های ابرقهرمانی تاکنون در موقعیتی به اندازه ظالمانه The Dark Knight Rise قرار گرفته اند. این فیلمی بود که نه تنها باید نتیجه گیری سه گانه کریستوفر نولان و کریستین بیل بتمن ، بلکه باید The Dark Knight را دنبال کرد ، فیلمی که برای مدتی بزرگترین فیلم ابرقهرمانی بود که تاکنون ساخته شده است ، و فیلمی که یک اسکار پس از مرگ را بدست آورد. نیروی طبیعی هیت لجر به عنوان جوکر تبدیل می شود. این یک مکان غیرقابل تصور بود که از ابتدا شروع شود.


تا به امروز ، فیلم Dark Knight Rises فیلمی به ویژه در بین طرفداران ابرقهرمان است ، اما چیزی که سالها پس از انتشار آن به چشم می خورد ، حس ناخوشایند دامنه و جاه طلبی نولان است. جایی که The Dark Knight وقتی به عنوان یک دوئل روانشناختی بین دو شخصیت مخالف عمل می کرد ، در بهترین حالت ممکن بود ، The Dark Knight Rises نمایشگاهی در سطح شهر از ضرب وشتم ، حماسه در مقیاس و مضامین آن بود. از به دام افتادن تک تک پلیس های گاتهام در زیر شهر گرفته تا انفجار استادیوم فوتبال تا مترسک در بالای کوهی از میزها به عنوان قاضی تمام گاتهام نشسته ، این فیلم عملا از لحاظ حساس عملیاتی است. این جسورترین ، وسیع ترین ، جسورانه ترین بخش از سه گانه Dark Knight باقی مانده است ، و نوسانات شکمی که در آن گرفته شد ، باز هم ارزش تجدید نظر دارد.




آلفونسو کوارون در حرفه خود به عنوان کارگردان بسیار دور و گسترده سفر کرده است. هری پاتر و زندانی آزكابان او را به هاگوارتز فرستادند ، كودكان مردان دیدند كه او در آینده یك دیستوپی را كشف می كند ، و گرانش درون پوستی بی پایان فضای بیرونی می چرخد. اما رم به مکانی شخصی تر می رود ، که در درجه اول از خاطرات خود در مورد بزرگ شدن در محله Colonia Roma در مکزیکو سیتی ساخته شده است. در اینجا ، در محیط های نسبتاً فروتنانه ، او به بررسی آنچه خانواده را تشکیل می دهد و چه نیروهایی را تهدید می کند که آن را از هم پاشیده می کنند.


در ابتدا داستان Cleo ، یک خدمتکار زنده برای یک خانواده مرفه ، روم توجه جدی به وقایع زندگی خود و خانواده ای که در آن خدمت می کند ، دارد. در محدود کردن تمرکز فیلم ، کوارون فقط یک ذره بین را به تنش ها و ناراحتی های دهه 70 مکزییتی نمی برد ، بلکه کوچکترین شیفت های درون یک خانواده مجرد را نشان می دهد تا در قدرتشان تکتونیکی باشند. حاملگی اضطراب آور ، حادثه ای کلئو ، خیانت پدرسالار خانواده و لحظاتی که میک که یک زبان بومی است به جای اسپانیایی صحبت می شود به همان اندازه بزرگ و قدرتمند است که صحنه های اعتراض خونین خیابانی است. کوارون یک عمل متعادل کننده دشوار متعادل در روم را کنترل می کند و اقدامات صمیمی درام خانگی را به عنوان نمادی از مشکلات گسترده تر و لحظه های دلهره آور در خود به تصویر می کشد. با انجام این کار ، او فیلمی با قدرت ، نعمت و شادابی غیر غیرمعمول ایجاد می کند.

مقایسه

حمایت شده توسط /Comparisons.org

سالمندان نیویورک در Medicare روزانه دستمزدی بزرگ دریافت می کنند

بیشتر بخوانید


GLOW چیزی بیش از کشتی گرفتن است

آلیسون بری و بتی گیلپین در GLOW


دهه 1980 خود را به داستان پردازی تنبل تبدیل کرد. تنها کاری که باید انجام دهید این است که موهای بازیگران را شانه بزنید ، نوارهای موی سر را بپوشید ، و در بعضی از لنت های شانه بیاندازید ، و بسیاری آنرا به عنوان یک وفادار به آن دوران می خوانند. برای کشف دهه در سطح عمیق تر ، به خصوص وقتی شخصی در حال ترسیم یک مجموعه از بازیگران مختلف زندگی است ، نیاز به داستان گویی متفکرانه است. GLOW این کار را فقط با طنز ، گرانش و بیان کامل نمی کند - این امر باعث می شود تا از نظر مثبت بسیار راحت به نظر برسید.


گرچه آلیسون بری و بتی گیلپین بدون شک ستاره های اصلی سری هستند ، اما قدرت GLOW در سرمایه گذاری آن در بازیگران پشتیبانی قرار دارد. داستان های آنها به طرز وحشیانه ای تغییر می کند ، پیشرفت هایی که همه چیز از یک نمایش لحظه آخری به عنوان لیزا مینولی تا فیلمنامه تمام شده روی میز اجرایی نشان می دهد. اما GLOW درک می کند که ، به عنوان یک کشتی گیر روی یک عمل وگاس بی شرمانه و بدون لباس ، وگاس ، هیچ یک از شخصیت های آن جایی نیست که فکر می کردند در زندگی خواهند بود ، و این یک مزیت برای برخی و ناامیدی برای دیگران است. بنابراین ، مراحل بعدی آنها اقدامات پرتحرکی برای تعیین سرنوشت است ، از حیلههای تولید داغ گرفته تا پذیرش رابطه هم جنس. بازیگران آن به هر طریقی ممکن است در حاشیه باشند و با اندیشیدن عمیق درباره آنچه که برای هر یک از آنها معنی دارد ، یک ملیله غنی از عصری را خلق کرده است که به همان اندازه درخشان و زیبا بود و ویرانگر بود. هرچه جنجال آنها پیش می رود ، ن GLOW نمی توانند کج شوند و نمایش آنها را به خاطر آن دوست دارد.


Keepers یک ورودی سخت در ژانر جنایت واقعی است

نگهبانان


جنایات واقعی همیشه ژانرهای محکمی بوده است ، اما دهه 2010 شاهد آن بودیم که با تولیداتی مانند سریال ، میندوزونتر ، و فیلم مورد علاقه من قاتل به اوج محبوبیت خود رسید. ممکن است نگهبانان به نوعی از روند گذشته به پایان برسانند ، تکه ای از رپورتاژ گزارش های مربوط به مرگ اسرارآمیز دهه 1960 که سرگرم کننده بود و به سرعت فراموش می شد. اما با اجازه دادن غم و اندوه و سردرگمی کسانی که در یک شبکه فساد نهادی قرار دارند ، مرحله محوری قرار گرفت ، نگهبانان به چیزی عمیق تر ، شجاع تر و در کل بهتر شدند.


گشت و گذار در مورد قتل خواهر كتی سسنیك در مكتب كاتولیك بالتیمور در سال 1969 ، نگهبانان اجازه می دهد تا كسانی كه معلم جوان روشن را به یاد می آورند ، بهترین نتیجه را بگیرند. اما این به هیچ وجه ساده نیست به عنوان یک شیطنت برای یک چهره محبوب جامعه یا بازگو کردن جرم و جنایت. دروازه بان ها به یک سیستم غار وحشیانه و ظالمانه ، پوشش و فساد می پردازند. قتل سسکنیک تنها واضح ترین بیان یک مدرسه ، شهر و کلیسا بود که با سوءاستفاده جنسی و نامردی رو به زوال قرار گرفتند - جنایاتی که ممکن است ده ها سال در گذشته باشد اما هنوز هم بر کسانی که از آنها زنده مانده اند سنگین است. در مرکز صداهای خود ، این سریال آنچه جنایات واقعی را ژانر پرشور دنبال می کند ، محور می کند: از دست دادن ، خشم و اشتیاق سوزش برای شفافیت که دوام می آورد ، مدتها پس از این که سرفصل ها متوقف نشده اند.


نمک ، چربی ، اسید ، گرما یک Netflix اصلی است که باعث جادویی غذا می شود

ثمین نصرت در نمک ، چربی ، اسید ، گرما


چگونه سامین نصرت توانست در دنیای آشپزی تلویزیونی کاری کاملاً جدید انجام دهد؟ به نظر می رسد سریال 20 او از بسیاری جهات الگوهای پیش بینی شده را دنبال کند. او مسافرت می کند ، غذاهای محلی را کاوش می کند ، ساختن آن را نشان می دهد و بحث می کند که چرا ما غذاهایی را که دوست داریم ، دوست داریم. و با این حال به نوعی ، با انجام این کار ، او چیزی کاملاً منحصر به فرد و بلافاصله محبوب را خلق می کند. راز در عنوان نمایش نهفته است. نصرت دنیای غذا را به مراحلی بی تکلف و عمیق احساس می کند که طنین انداز می شودبا سرآشپزهای نئوفیت و doyennes غذاهای Haute به طور یکسان.


برای شروع ، خود نصرت خودش یک تساوی است. او تقریباً با اشتیاق به هنر خود علاقه مند است ، خواه او به سمفونی میکروارگانیسم هایی که سس سویا ایجاد می کنند یا ذرت ذرت آبپاش شده روی خمیر گوش می دهد ، گوش کند. اما این نمایش واقعی و خسته کننده او از غذا به عنوان چیزی زیبا ، قابل فهم و بی نظیر است که بیشترین دوست داشتنی ، روغن زیتون مخصوص منطقه را به سمت واقعیت محدود شده سوپر مارکت های اکثر آشپزان خانگی می برد. نصرت دنیای هایفالوتین Chez Panisse را نمی بیند که توسط فردی که سریال هایش را تماشا می کند جدا شده است. در عوض آنها یک زنجیره افقی هستند. بیننده می تواند در لوکیشن های باشکوه فیلمبرداری شده ای که بازدید می کند دست بزند و هنوز به چیزی که می تواند در همان روز در آشپزخانه خود امتحان کند پایان یابد. این همه است ، در دنیای نصرت ، به همان چهار عنصر عناوین پخت و پز پایین می آیند و هر کس ، در هر مکانی ، می تواند از آنها قدردانی کند.


باور نکردنی یک سریال باورنکردنی موثر است

کیتلین داور در باورنکردنی


اگر فصل های بیشماری از قانون و نظم را باور کنیم ، مردم وحشتناک هرگز ما را متوقف نمی کنند. اما به نظر می رسد ، هنوز حرفهای دیگری درباره این موضوع وجود دارد. در هشت قسمت پر تنش ، کاملاً دست و پا گیر ، کاملاً باورنکردنی اثبات می شود که بدون شک مورد واقع می شود.


اقتباس از مقاله برنده جایزه پولیتزر 2015 ProPublica ، "یک داستان غیرقابل باور جنسی" ، بزرگترین قدرت باور نکردنی فریبنده ساده است. این تمرکز روی قربانیان است. ممکن است شخصی تصور کند که دیگر سریال های جنایت این کار را انجام دهند تا اینکه یک نفر غیرقابل باور تماشا کند ، و بعد مشخص می شود که نشان دادن تعداد انگشت شماری از صحنه ها در اتاق های بیمارستان پس از انجام یک عمل وحشتناک کافی نیست. در مقابل ، باورنکردنی ، داستان خود را از طریق این ن روایت می کند ، که پیروزی ها ، اندوه ها و مصالحه های وی را به نمایش می گذارد. آنها قهرمانان قهرمانی هستند ، و به آنها نوع پیچیدگی هایی را می دهد که نشان می دهد از موضوع مشابه به طور معمول برای عاملان محفوظ است. باور نکردنی داستان فساد دیوانه کننده ، فرومایه و تنبلی شدید است ، امثال آن خوانندگان مقاله اصلی را در سراسر جهان عصبانی کرده است. اما این همچنین یک داستان از قدرت ، کاری و دلسوزی شدید است. این اجازه را می دهد که اوقات خود را از صحنه ببرد ، در ژانر جدیدی که به خود تلویزیون پوشیده است ، به طرز شگفت آور و جدیدی دست می یابد.




آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت اینترنتی اهله ماهان پریوار رویا موزیک|دانلود آهنگ جدید آنجلا کجایی یارم مطالب اینترنتی follower 111630653 بیت کویین رایگان پاپ کرن مدیا